Wednesday, January 9, 2013

Is Afghanistan a Sinking Boat?

Afghan Anxiety about the 2014 Withdrawal

Aidai Masylkanova*


آیا کشتی افغانستان در حال غرق شدن است؟ نگرانی افغانها از خروج نیروهای خارجی در 2014 / آیدای مسیلخانوه*

مشاهده نویسنده نشان می دهد که ناخرسندی و حتی خشم افغانها نسبت به حضور خارجیان به خصوص نیروهای آیسف در کشور رو به فزونی است اما با وجود آن افغانها از خروج نیروهای خارجی بعد از 2014 نیز نگرانند. نویسنده سپس علل این پارادوکس را در موارد ذیل جستجو می کند: یک) افغانستان یک موازاییک از ملیت ها و اقوام است که اعتماد بین آنها به خصوص بعد از تجربه تلخ طالبان متزلزل است؛ دو) نزول قابل توجه در وضعیت اقتصادی، شغل و درآمد افغانها با خروج خارجیان؛ سه) تجربه ناکام افغانها در گذشته در رسیدن به مصالحه. به این دلایل گرچه افغانها عاشق چشم و ابروی خارجیان نیستند اما از آینده خود و برگشت دشمنان داخلی خود در نبود خارجیان بیم دارند. به خصوص با مطرح شدن روند خروج بعد از 2014 توجه افغانها به جنبه های مثبت حضور نیروهای خارجی در تامین امنیت شان بیشتر شده است.

* آیدای مسیلخانوه: متخصص امنیت بین الملل از یونیورسیتی کولمبیا در امریکا، افسر سیاسی یوناما و شهروند قرغیزستان
The withdrawal of US forces from Afghanistan by 2014 has been the central foreign policy issue of both of Obama's presidential campaigns. The American population seems to generally support the initiative, while both criticizing the timing and questioning the outcome for the US and Afghanistan. Many ordinary Americans ask why should the US keep engaging with Afghanistan post-2014 or why can’t the withdrawal come sooner so as to avoid the unnecessary losses of American soldiers. Others argue that the United States as a world leader should act responsibly to prevent Afghanistan from falling into a devastating civil war and thus criticize the withdrawal as a product of poor judgment – and that it will lead inevitably to chaos. As an example, they cite the post-Soviet withdrawal, following which the US abandoned the country and it fell under Taliban control.

Serving as political affairs officer for the United Nations Assistance Mission in Afghanistan (UNAMA) last year, I observed - like many others inside and outside the country - that for various reasons the local population did not feel very hospitable towards the international forces, to say the least. Many Afghans, either ignorantly or deliberately, do not make any difference between the ISAF and the international community, referring to all of them as Americans or American puppets. For that very reason, the incident occurred on 1 April 2011 when the UN compound in one of the regions was attacked by the demonstrators against burning the Koran and UN staff members were killed. More recently there has been a steady increase in so-called green-on-blue attacks on ISAF soldiers. Instead of going into the details of each incident, we can ask more generally: Do Afghans want Americans in their country beyond 2014?

Tuesday, March 13, 2012

ژئوپلیتیک افغانستان

تمثیل جغرافیایی و رمز گشایی از سیاست

سردار محمد رحیمی


Afghanistan's Geopolitics: form geographical representation to decoding politics / Sardar Mohammad Rahimi

It has been frequently quoted that of Afghanistan's peculiarities one is its geopolitical location, and that it has had overall a negative impact to its people throughout the history. Talking of Afghanistan's geopolitics, however, one must keep in mind that geopolitics is not about the natural significance of a geography, rather, how and what geopolitics a particular country is attributed comes from the political significance given by political actors to it. Therefore, a geopolitics represents the roles and meanings that are given to it by international, regional and national factors, all of which could be at work simultaneously. Therefore, the question of how the particular geographical location of Afghanistan may be used for its benefits is related to how the national factor understands all levels of geopolitical representations and take on an adequate geopolitical role for itself.
موقعیت جغرافیایی از ویژگی های هر کشوری محسوب می گردد اما این ویژگی برای افغانستان فوق العاده مهم و اساسی و سرنوشت ساز بوده است. آیا باید ویژگی جغرافیایی هر کشوری را با ژئوپلیتیک کشور یکسان دانست. علی القاعده نمی توان هر جغرافیایی را بدون در نظر داشت سیاست های ملی ،منطقه ای و جهانی به مثابه موضوعی ژئوپلیتیک برجسته و مطرح نمود. در غیر اینصورت اساسا اطلاق ژئوپلیتیک و اهمیت ژئوپلیتکی کشورها بلا موضوع می بود.پس چرا باید از ژئوپلیتیک افغانستان سخن گفت و اهمیت آن به چه دلیل است.

موقعیت جغرافیایی کشورها در برخی موارد می تواند پیامدهای ژئوپلیتیکی مهمی داشته باشد که لزوما بر می گردد به سیاست های جهانی ،منطقه ای و ملی کشورها. اهمیت ژئوپلیتیکی کشورها به خودی خود بوجود نمی آید. بنابراین سیاست گزاری و طراحی های استراتژیکی قدرتهای ملی، منطقه ای و جهانی به موقعیت جغرافیایی کشورها اهمیت سیاسی می بخشد که از رهگذر پیوند بین سه مولفه قدرت ،سیاست و جغرافیا، ژئوپلیتیک معنا بخشی می یابد.

سطوح مختلف بازنمایی و ژئوپلیتیک افغانستان
شاید بتوان مهمترین موضوع در ژئوپلیتیک کشورها را بازنمایی (تمثیل، representation) دانست بازنمایی به مفهوم سازگاری و یا استفاده بهینه از عنصر جغرافیا در راستای سیاست ها ملی و اهداف قدرتهای ملی ،منطقه ای و جهانی تعریف می گردد. بنابراین در بازنمایی موضوع ارجاع به حقیقتی به نام جغرافیا وجود ندارد بلکه جغرافیا ابزاری است برای تحقق اهداف و سیاست های مد نظر قدرتها . براین اساس سه نوع بازنمایی می توان در مورد ژئوپلیتیک کشورها داشت .

Sunday, February 5, 2012

Rory Stewart's Wonderland

On the Good and Bad of Adventure Literature on Afghanistan*

Khisraw Amini


عجبستان روری ستوارت: در باب خوب و بد سفرنامه های افغانستان / خسرو امینی

کتاب "سرزمین های میانه" نوشته روری ستورات، ماجراجوی انگلیسی یکی از جذاب ترین کتاب هایی است که در سال های پسین در باره افغانستان نوشته شده است. این کتاب حکایت سفر روری استورات با پای پیاده در زمستان از هرات به کابل از طریق مناطق مرکزی افغانستان میباشد. اما در این کتاب روری از خاطره نویسی فراتر رفته و در باب سیاست و جامعه افغانستان به شکل ضمنی نظریات مشخصی را انکشاف میدهد. عجیب نیست که روری ستوارت اکنون نماینده پارلمان بریتانیا است. این مقاله معرفی این کتاب ارزشمند و در عین زمان نقد آن میباشد.
Rory Stewart's bestseller, The Places in Between, was my reward in a winter when I was researching about Afghanistan, desperately looking for something genuine to read about the country. I found the book at the Barnes and Nobles and read much of it in the cafeteria upstairs; surprisingly engaging, full of genuine pictures and stories to be told. For me, who was in a few of those places by which Rory passed, this joy was double when looking back to those images and memories for a second time in a great travel narrative. I became interested in Rory's affairs and searched him on the internet and learned about his sympathy for Afghanistan and his activities in Kabul especially at the Turquoise Mountain Foundation. Running such a foundation which introduces a richer cultural image of Afghanistan to the Western audience and on the other hand rehabilitates the cultural life of the old Kabul in an economically viable way, and his taste for earth architecture was fascinating to me.

Tuesday, January 3, 2012

مبهم تا روشن

چالش های خروج ناتو از افغانستان

علی امیری


More Ambiguous Than Clear: Challenges of NATO Leaving Afghanistan \ Ali Amiri

Summary: With the start of the “Transition Process”, the question of the future of Afghanistan and NATO’s future in the country rises. History reads that leaving Afghanistan is more costly than entering it. It is not clear how much NATO has reflected on this. Perhaps, difficulties of running military operations in Afghanistan including fiscal constraints, human casualties, negative popular opinion at home, demands of political campaigns, have made the Western politicians not to think enough about the consequences of withdrawal. The fact is that the Western general public has been given little information about the real consequences of the exit. The policy environment of transition and NATO’s exit strategy are shaped by three main factors: trouble making neighbors, weak state and institutions, and weak actors and political elite in Afghanistan. This article attempts to clarify these dimensions.
در 17 جولای 2011 انتقال مسئولیت های امنیتی از نیروهای ناتو به نیروهای امنیتی افغان طی مراسمی که در شهر بامیان با حضور مقامات ارشد امنیتی افغان و ناتو برگزار شد، رسما آغاز گردید. مراسم 17 جولای سر آغازی روندی است که باید تاسه سال دیگر تکمیل شود. در دور جدیدی از انتقال مسئولیت ها قرار است 17تا 20 ولایت دیگر به این پروسه بپیوندد. هنوز تأثیر این روند بر زندگی عادی شهروندان افغانستان به درستی آشکار نشده است اما شهروندان عادی افغان از همان آغاز پیامد های خروج را با نگرانی دنبال کرده اند. باید دید که در ورای این نگرانی ها، دشواری های خروج چیست و چه پیامد های برای دو جانب افغانی وناتو دارد؟ پرسشی که اکنون مطرح است ا ین است که به راستی این خروج برای افغانستان یک کامیابی است یا سر آغاز یک چالش جدید؟ و بالاخره خروج از افغانستان برای ناتو به چه معنی است؛ آیا ناتو مسئولیت خود را در این کشور ادا کرده است واکنون پیروزمندانه راه خروج را پیش گرفته است، یا اینکه افغانستان برای نا تو به سنگر بن بست بدل شده است و ناتو نیز در جستجوی راهی برای خروج از باتلاق و بن بست است؟ برای پاسخ به این پرسش ها خوب است که یک بار دیگر پس زمینه منازعه را مرور کنیم.

افغانستان در نیم قرن اخیر گرفتار بحران دولت بوده است. یعنی نیروهای سیاسی داخلی از تأسیس یک دولت مدرن، ملی، دموکراتیک و توسعه گرا ناکام بوده است و آرایش نیروهای سیاسی اغلب به جدال و منازعه و خونریزی و بی ثباتی منجر شده است. در 1971که سلطنت مشروطه در افغانستان ساقط شد و یک جمهوری تک حزبی در کشور سر برآورد، آرایش نیروهای سیاسی در داخل به گونه به هم خورد که دیگر ظرفیت داخلی برای حل مسایل و مشکلات افغانستان کافی نبود. این امر به نا گزیر سر آغاز بین الملللی شدن مسئله افغانستان شد. پیوند نیروهای سیاسی داخلی به ایدئولوژی های جهانی چون «مارکسیسم» و «اسلام‌سیاسی» روند بین المللی شدن مسئله افغانستان راتسریع کرد. بعد ها افغانستان به مکان بهره برداری های استراتژیک برای همسایگان خود تبدیل شد و درکام جدال های خونبار داخلی فرورفت. در ده سال اخیر نیز با اینکه یک ساخت حقوقی برای قدرت سیاسی به وجود آمده است، ساختار حقیقی قدرت همچنان بحران زا و تشنج آفرین است.

Wednesday, December 21, 2011

Beyond Kleptocracy

Appropriate Governance is a Viable US Exit Strategy in Afghanistan

Prof. Nazif Shahrani*


فراسوی کلپتوکراسی: جکومت داری مناسب یک استرتیژی کارامد برای خروج امریکا از افغانستان / پروفیسر نظیف شهرانی*

خروج قوای ناتو از افغانستان و مشکلات جدی که افغانستان در عرصه های مختلف سردچار آن است، این سوال را مطرح میکند که آیا افغانستان قادر خواهد بود که به حیث یک دولت استوار و دموکراتیک روی پای خود بایستد؟ در پاسخ به این سوال باید واضح ساخته شود که علل و راه حل های وضعیت فعلی در کجاها جستجو شوند. نویسنده مقاله علت ها را در ساختار سیاسی ناکارامد و بیمار افغانستان میداند و اذعان دارد که باید راه حل ها نیز در سطح اصلاح سیستم سیاسی جستجو شود. به طور مشخص گسترش دموکراسی سازی در سطوح مختلف محلی از یک سو و گسترش قانونمندی، دیموکراسی و توزیع قدرت در سطح حکومت مرکزی اقدامات ضروری است که باید روی دست گرفته شوند.
* نظیف شهرانی: پروفیسر مردم شناسی و رییس انستیتوت شرق نزدیک در دانشگاه اندیانا در امریکا
Over three decades of war in Afghanistan have proven that achieving victory on the battlefield is easier than translating that victory into desirable political outcomes. The repeated failures of the US and its international and Afghan partners to establish an effective governance system in Afghanistan reflects the most neglected aspect of the US coalition’s exit strategy: developing an appropriate political system for a war-shattered multi-ethnic society.

The current consensus in the US media appears to be that there is no military solution to securing Afghanistan and that public sentiment is increasingly turning against the war. In England another mantra, “we must negotiate with the Taliban,” has been in vogue for much longer. The particular deceit used in the recent assassination of former President Burhanuddin Rabbani– who was to meet with “the bearer of an important message” from the Taliban – has clarified the prospects of peace talks with the Taliban. As Ata Muhammed Noor, Governor of Balkh province in northern Afghanistan and a powerful Rabbani ally, has said, holding peace talks with the Taliban “is utterly meaningless”. President Karzai, who insisted on continuing the peace process with the Taliban at Rabbani’s funeral, has since changed his mind and now wishes only to negotiate the Taliban’s handlers–the government of Pakistan.

Monday, November 28, 2011

بن دوم: وداع افغانستان با جامعه جهانی؟

محمد ناطقی*


Second Bonn Conference: Farewell to Afghanistan? \ Mohammad Natiqi*

Second Bonn Conference on Afghanistan is approaching with a number of facts to notice. The arrangements of the conference is different from the first one. Issues such as the transition program, the question of peace with Taliban, the representation in the conference make the context different. Messages that parties intend to send are also different this time. The Afghan government strongly shows its interest to be projected as the sole representative of the country. On the part of international community, the level of engagement is discussed to be revised in scale and nature. These all raise questions more than giving answers.
* M. Natiqi: Analyst & formerly Afghanistan's ambassador to Libya
بالاخره ماه ها گماه زنی و تحلیل و صبر و انتظار به سر رسید و اینک در آستانه بر گزاری کنفرانس بن دوم قرار گرفته ایم. از مدت ها پیش قرار بود که یک کنفرانس بین المللی بعد از ده سال پیکار با تروریزم و تلاش برای تأمین ثبات و امنیت در مورد افغانستان بر گزار شود. اینک باز هم شهر بن آلمان است و پنجم دسامبر 2011 و یک اجلاس بین الملی دیگر در مورد افغانستان. مخاییل اشتاینر نماینده ویژه آن کشور درامور افغانستان به صورت گسترده ای شرایط برگزاری اجلاس بن دوم را فراهم ساخته است. وزیر خارجه المان آقای گاییدو وسترن ویل نیز پیشاپیش هفته های بر گزاری کنفرانس، ازپاکستان وافغانستان دیدار رسمی داشت. وی دراسلام آباد وکابل آمادگی المان را برای این نشست بین المللی اعلام داشت.

قرار است که این کنفرایس به ریاست افغانستان بر گزار شود. همین ریاست سمبولیک افغانستان مبین این نکته است که افغانستان کم کم باید برای ایفای نقش و تصدی مسئولیت های خویش آماده شود. مفهوم اصلی این کار این است که مدیریت کلان کشور درحضور بیش ازنود کشور وسازمانهای معتبر بین المللی متعهد می شود که امورامنیتی ونظامی افغانستان را پس ازسال 2014 رسما به عهده بگیرد. این سخن کاملا درست است که دراجلاس بن فقط موضوعات مربوط به 2014 به بعد مورد بحث وگفتگو قرار می گیرد ونه موضوعات دیگر.

دراجلاس بن، موضوع صلح با طالبان مطرح نیست و تا این لحظه مشخص شده که کسی بنمایندگی ازآنها شرکت نخواهد کرد این موضوع ازسوی طالبان وهم ازطرف افغانستان مکررا اعلام شده است که ازجانب طالبان نماینده ای درکنفرانس بن دوم اشتراک نمی کند. گرچه روز28 نوامبر دومقام برجسته المان یعنی وزراء خارجه ودفاع گفته اند که طالبان باید درگفتگوهای صلح شرکت نماید. اظهارات این دو مقام برجسته درآستانه کنفرانس بن دوم، این شبهه را تقویت بخشیده که موضوعات ممکن است تغییر کرده باشد ودراجلاس دو هیئت یکی ازطرف طالبان و دیگری ازسوی دولت افغانستان شرکت نما یند؛ اما با این حال، حد اقل شرکت علنی طالبان بعید به نظر می رسد. به دلیل مخالفت دولت افغانستان هیچ نماینده از جامعه مدنی، جامعه زنان، احزاب سیاسی نیز در نشست بن دوم شرکت ندارند.

Friday, November 4, 2011

The "Imperative" of Regional Cooperation

Khisraw Amini


اصل همکاری منطقوی / خسرو امینی

فشرده: همکاری منطقوی اکنون به عنوان یک راه حل برای مشکل افغانستان بر سر زبان هاست. تمام جوانب درگیر در مساله افغانستان اکنون زبان جانب داری از این پالیسی را انتخاب نموده اند. یک دلیل آن، نمود اخلاقی این پالیسی است: اینکه همکاری کردن از همکاری نکردن در هر حال بهتر است. دلیل دیگر آن می تواند نمونه های موفق همکاری منطقوی در سطح جهان باشد، به خصوص پروسه همگرایی اروپا. با وجود این، در پس این نمود اخلاقی احساسات و سیاست های ملی قوی نهفته است که می خواهد از پروسه همکاری منطقوی نیز به عنوان صحنه تبارز خود استفاده نماید. الگوی همگرایی اروپا مانند پروسه شکل گیری دولت ها در اروپا از بنیاد با پروسه های موجود در منطقه ما تفاوت دارد. این مقاله کوششی است برای باز کردن این مسایل به خاطر یافتن راه حل های بهتر.
Among many solutions and policies that are being proposed for Afghanistan, regional cooperation is a popular one now. One reason for this is perhaps its plausibility of projecting a moral appeal: that to cooperate is better than not to cooperate. This moral form has made all parties involved in Afghanistan, from the Afghan government, to the regional countries, to the international community, choose a language in favor to this idea. A part from this moral connotation, successful models of regional integration, namely the European Union, has been another motivation for the prevalence of this concept.

Yet this disarming moral truth might also be an indicator of the poor content of this concept, i.e. there is little into the idea of regional cooperation to debate and divide about. Unlike the simplicity of this concept, the problem of Afghanistan is a sophisticated one. The diversity of the dimensions of the problem  seems sometimes to be beyond the capture of the policy makers. On one hand, we have the resilience of the regional and global terrorism, the structure of which seems also not that simple to put it in conventional models. On the other hand, we have the trouble making neighboring countries of Afghanistan and their uneasiness about establishing a stable order in this country. In a broader context, we have the influence of anti-Western sentiments which even goes beyond the region. Not the least, we have the ineffective, corrupt and undecided government of Afghanistan which continues to disappoint expectations.

This is supported by a SORS Project.
© 2011 Shaar Organization for Research on Society, All Rights Reserved.