Tuesday, March 13, 2012

ژئوپلیتیک افغانستان

تمثیل جغرافیایی و رمز گشایی از سیاست

سردار محمد رحیمی


Afghanistan's Geopolitics: form geographical representation to decoding politics / Sardar Mohammad Rahimi

It has been frequently quoted that of Afghanistan's peculiarities one is its geopolitical location, and that it has had overall a negative impact to its people throughout the history. Talking of Afghanistan's geopolitics, however, one must keep in mind that geopolitics is not about the natural significance of a geography, rather, how and what geopolitics a particular country is attributed comes from the political significance given by political actors to it. Therefore, a geopolitics represents the roles and meanings that are given to it by international, regional and national factors, all of which could be at work simultaneously. Therefore, the question of how the particular geographical location of Afghanistan may be used for its benefits is related to how the national factor understands all levels of geopolitical representations and take on an adequate geopolitical role for itself.
موقعیت جغرافیایی از ویژگی های هر کشوری محسوب می گردد اما این ویژگی برای افغانستان فوق العاده مهم و اساسی و سرنوشت ساز بوده است. آیا باید ویژگی جغرافیایی هر کشوری را با ژئوپلیتیک کشور یکسان دانست. علی القاعده نمی توان هر جغرافیایی را بدون در نظر داشت سیاست های ملی ،منطقه ای و جهانی به مثابه موضوعی ژئوپلیتیک برجسته و مطرح نمود. در غیر اینصورت اساسا اطلاق ژئوپلیتیک و اهمیت ژئوپلیتکی کشورها بلا موضوع می بود.پس چرا باید از ژئوپلیتیک افغانستان سخن گفت و اهمیت آن به چه دلیل است.

موقعیت جغرافیایی کشورها در برخی موارد می تواند پیامدهای ژئوپلیتیکی مهمی داشته باشد که لزوما بر می گردد به سیاست های جهانی ،منطقه ای و ملی کشورها. اهمیت ژئوپلیتیکی کشورها به خودی خود بوجود نمی آید. بنابراین سیاست گزاری و طراحی های استراتژیکی قدرتهای ملی، منطقه ای و جهانی به موقعیت جغرافیایی کشورها اهمیت سیاسی می بخشد که از رهگذر پیوند بین سه مولفه قدرت ،سیاست و جغرافیا، ژئوپلیتیک معنا بخشی می یابد.

سطوح مختلف بازنمایی و ژئوپلیتیک افغانستان
شاید بتوان مهمترین موضوع در ژئوپلیتیک کشورها را بازنمایی (تمثیل، representation) دانست بازنمایی به مفهوم سازگاری و یا استفاده بهینه از عنصر جغرافیا در راستای سیاست ها ملی و اهداف قدرتهای ملی ،منطقه ای و جهانی تعریف می گردد. بنابراین در بازنمایی موضوع ارجاع به حقیقتی به نام جغرافیا وجود ندارد بلکه جغرافیا ابزاری است برای تحقق اهداف و سیاست های مد نظر قدرتها . براین اساس سه نوع بازنمایی می توان در مورد ژئوپلیتیک کشورها داشت .

الف- بازنمایی جهانی: در این شیوه موقعیت جغرافیای کشورها در راستای اهداف و سیاست های جهانی قدرتهای بزرگ تفسیر، معنا بخشی و تعریف می گردد که از آن می توان به بازیهای کلان ژئوپلیتیکی در سطح نظام جهانی نام برد.

قدرتهای بزرگ براساس توانمندی که دارند برای تحقق اهداف کلان و استراتژیک خود از جغرافیای بین المللی به مثابه ابزار سود می جویند. این کشورها یا سیاست گزاری خود در سطوح کلان جغرافیای کشورها را معنا بخشی نموده و اهمیت می دهند به این اقدام اصطلاحا بارگزاری ژئوپلیتیک می گویند یعنی چگونه یک قدرت سرزمینی می تواند با بارگزاری برخی مفاهیم و عناصر سیاسی بر جغرافیای کشورها، آن جغرافیا را دارای اهمیت سیاسی نموده و در واقع اهمیت ژئوپلیتیکی را بوجود اورد. هر چند چنانچه اشاره شد قدرت لازمه بارداری ژئوپلیتکی جغرافیا محسوب می گردد، اما این قدرت لزوما در اختیار یک مرکز هژمونی نیست. یعنی فارغ از گفتمان مسلط ژئوپلیتیکی می توان خرده گفتمانهایی را ایجاد نمود تا بتواند منافع ژئوپلیتیکی یک کشور را تامین نماید. با این وصف شکلگیری بازیهای کلان ژئوپلیتیکی از ابتدای شکلگیری پدیده دولت مدرن در قرن 16 به بعد بر اساس این واقعیت شکل گرفته است که منافع اقتصادی ،سیاسی ،نظامی قدرتهای بزرگ حکم می نموده تا از جغرافیای جهانی، منطقه ای و کشورها در راستای سیاست های خود سود جویند، بازی بزرگ در طول قرن 18 و 19 در آسیای مرکزی و افغانستان و ایران رقابت قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی دو قدرت بزرگ آن دوره روسیه و بریتانیای کبیر را بازنمایی می نماید. همینطور رقابت ژئوپلیتیکی جنگ سرد بازنمایی اهداف سلطه جویانه شوروی وآمریکا برای کسب منافع نظامی، سیاسی، اقتصادی در فاصله نیمه دوم قرن 20 می باشد. ژئوپلیتیک نظم نوین جهانی نیز بازتاب دهنده خواست قدرت برتر و هژمون نظام جهانی ایالات متحده است که در راستای تحقق اهداف اقتصادی، سیاسی و نظامی خود جغرافیای جهان را به عنوان منبعی برای تحقق ایده های سیاسی خود تعریف نموده است.

ب- بازنمایی منطقه ای : در این شیوه قدرتهای منطقه ای در راستای معنا بخشی به موقعیت جغرافیای کشورهای مورد نظر بر اساس سیاست های منطقه ای خود اقدام می نمایند.

باز نمایی اختصاص به قدرتهای جهانی ندارد در واقع قدرتهای منطقه ای نیز می توانند در راستای اهداف و سیاست های کلان منطقه ای و ملی خود جغرافیای منطقه را تفسیر و بازنمایی نمایند. پس می توان گفت در درون هر گفتمان مسلط ژئوپلیتیک سطوح متفاوت بازنمایی را مشاهده نمود .اقدام مداخله جویانه یا برقرای روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشورهای یک حوزه منطقه ای به نحوه بازنمایی آنان از ویژگی های جغرافیایی منطقه و اهداف استراتژیک آنان بستگی دارد. شکلگیری سازمانهای بزرگ منطقه ای مانند اکو،آ سه آن، سارک، شانگهای و سازمان امنیت و همکاری اروپا در حوزه آسیای مرکزی نشان ندهنده بازنمایی است که قدرتهای منطقه ای از محیط جغرافیایی منطقه دارند.

ج- بازنمایی ملی : در این شیوه موقعیت جغرافیایی کشورها ابزاری است برای تحقق اهداف و سیاست های ملی و منطقه ای و جهانی کشورها که توسط حکومت ها تعریف ،اجرا و عملیاتی می گردد.

بازنمایی ملی بر می گردد به تفسیر سیاستگزاران ملی از محیط ملی، منطقه ای و درونی یک کشور که در دو سطح اعمال می گردد: 1) بازنمایی که یک کشور از قدرت ملی خود در سطح بیرونی دارد و براساس آن محیط منطقه ای را تفسیر می کند.2) بازنمای که یک کشور از اقتدار ملی خود در محیط درونی کشور دارد و براساس آن بر جغرافیای کشور ارزش سیاسی را بار گزاری می توان نمود. هر چند سطو ح درونی و بیرونی و بازنمایی آن باید بر هم منطبق باشد در غیر اینصورت عملا جغرافیا نمی تواند ابزاری موثر برای اهداف ملی کشور محسوب گردد.

رابطه بین سطوح مختلف بازنمایی و مساله اصلی ژئوپلیتیک افغانستان
چگونه می توان از ژئوپلیتیک افغانستان در راستای اهداف ملی کشور سود جست و چرا ژئوپلیتیک افغانستان در طول قرون گذشته عمدتا پیامدهای منفی بر سرنوشت تحولات سیاسی کشور داشته است. به نظر می رسد جغرافیای کشور بیشتر در سطوح جهانی، منطقه ای و براساس اهداف قدرتهای بیرونی بازنمایی شده اند. چنانچه قدرت ملی نتواند در این بازنمایی دخالت موثر داشته باشد ناگزیر جغرافیای کشور ابزاری برای بازنمایی سطوح کلان خواهد شد. در حالیکه می توان رابطه ای موثر بین این بازنمایی ها یافت. اقتدار ملی دولت و مدیریت موثر سرزمینی در حوزه قلمرو ملی گام نخست در امکان بهره وری از جغرافیای کشور در راستای رمز گشایی مناسب از سیاست ملی کشور دانست. این موضوع به این معنی نیست که حکومت در تحمیل اراده خود بر قلمرو سرزمینی می تواند از هر ابزاری استفاده نماید. بلکه چنانچه در متن، مذکور است قدرت باید به شکل مشروع و مبتنی بر عنصر اقتدار که در بر دارنده قدرت مشروع است افاده گردد. بنابر این عناصر موثر در بازنمایی جغرافیا عبارتند از:
الف- داشتن مدیریت موثر سرزمینی
ب- تحمیل اراده حاکمیت مبتنی بر عنصر اقتدار
ج- داشتن محیط و موقعیت مناسب جغرافیایی کشوری

علاوه بر داشتن عناصر مذکور سویه دیگر این موضوع رمز گشایی از سیاست حکومت هاست. به این معنی که حکومت چگونه می خواهد مبتنی بر ویژگی های جغرافیایی در راستای سیاست ملی اقدام نماید. به عبارت دیگر بازنمایی جغرافیایی کشور رابطه مستقیمی دارد با رمز گشایی از سیاست کشورها. چنانچه حکومت تعریفی جامع از استراتژی ملی و بر مبنای آن سیاست ملی و سیاست خارجی خود داشته باشد. می تواند در راستای آن از جغرافیای کشور به تناسب بازنمایی مناسب و لازم را داشته باشد. اما مساله به همین جا ختم نمی گردد. عموما در بازنمایی جغرافیایی با توجه به عناصر مذکور چنانچه در ک درستی از سیاست های منطقه ای و بین المللی وجود نداشته باشد امکان اجرای سیاست های مناسب ملی و فرا ملی بوجود نخواهد آمد یا ناکام خواهد بود . از سوی دیگر رمزگشایی از سیاست کشورها باز بر می گردد به نحوه درک کشورها از محیط جغرافیایی خود در سطوح ملی، منطقه ای و جهانی.

شاید مهمترین مساله ژئوپلیتیک افغانستان چگونگی درک سیاستگزاران ملی و نخبگان سیاسی افغانستان در بازنمایی جغرافیای افغانستان در راستای منافع ملی کشور باشد. بنابراین چنانچه محور سیاست های ملی مبتنی بر منافع ملی کشور باشد می توان امیدوار بود که گام نخست را درست برداشته ایم. اما چنانچه تحلیل دقیق سیاست کشور تثبیت نماید که معنای سیاسی که به جغرافیای کشور توسط سیاستمداران ما بار شده است مبتنی بر منافع ملی و الزامات بازنمایی جغرافیایی نیست مساله ژئوپلیتیک کشور نمی تواند منبعی برای حصول منافع مثبت برای کشوری باشد که علی الظاهر موقعیت جغرافیایی مناسبی برای بهره مندی از مزایای آن را بصورت بالقوه دارد. زیرا از داشتن موقعیت مناسب جغرافیایی تا بهره مندی از موقعیت مناسب ژئوپلیتیک راهی است طولانی که رسیدن به آن نیازمند تعریفی جامع و اقداماتی گام به گام مبتنی بر اصولی است که در متن بازنمایی جغرافیایی مسیر رمز گشایی از سیاست ملی کشورها را به درستی نشان می دهد. اصلا ژئوپلیتیک در تعریف جامع خود رابطه معنی دار، پیوسته و متعامل بین جغرافیا، قدرت و سیاست در سطوح و بازنمایی های چند گانه است.


This is supported by a SORS Project.
© 2011 Shaar Organization for Research on Society, All Rights Reserved.